کد مطلب:223203 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:185

راه شیراز به کثه (یزد)

راه شیراز به كثه (یزد)

اصطخری راه شیراز به كثه (یزد) را كه به راه خراسان معروف است چنین بیان می كند:

1. از شیراز تا «زرقان» شش فرسنگ، زرقان قصبه ای است میان مشرق و شمال شیراز كه در دامنه كوه بسیار مرتفعی واقع شده است.

( فرصت الدوله، آثار العجم، ص 130. )

2. از زرقان تا «اصطخر» شش فرسخ.

3. از اصطخر تا «بیرقریه» چهار فرسخ.

4. از بیرقریه تا «كهمند» هشت فرسنگ.

5. از كهمند تا «دیه بید» (ده بید) هشت فرسنگ.

صلی الله علیه واله . از دیه بید تا «ابرقوه» دوازده فرسنگ.

علیه السلام . از ابرقوه تا «دیه شیر» (ده شیر) سیزده فرسنگ.

8. از دیه شیر تا «جوز» (حور) شش فرسنگ.

9. از جوز تا «قلعه مجوس» شش فرسنگ.

10. از قلعه مجوس تا «شهر كثه» پنج فرسنگ.

11. از كثه تا «آبخیزه» هفت فرسنگ.

12. از آبخیزه تا «یزد» شش فرسنگ.

این آخر اعمال پارس است و جمله هشتاد و هفت فرسنگ است.

ابن حوقل نیز در قرن چهارم وصفی از منازل و مسافات شیراز به كثه كه همان راه خراسان است به شرح ذیل ذكر می كند:

1. شیراز تا زرقان شش فرسخ، زرقان دارای منازلی بر وادی عذب است.

2. از زرقان به اصطخر شش فرسخ.

3. از اصطخر به قریه «تیر» چهار فرسخ.

4. از قریه تیر تا كهنك هشت فرسخ.

5. از كهنك تا قریه «بیذ» هشت فرسخ.

( جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 305. )

صلی الله علیه واله . از قریه بیذ تا «ابرقویه» دوازده فرسخ.

علیه السلام . از ابرقویه تا «دیه شیر» سیزده فرسخ.

8. از دیه شیر تا «جور» شش فرسخ.

9. از جور تا «قلعه مجوس» شش فرسخ.

10. از قلعه مجوس تا «شهر كثه» در حومه یزد پنج فرسخ.

11. و از یزد تا «انجیره» شش فرسخ، انجیره قبه ها و چشمه ای دارد كه بر كناره های آن درختان انجیر است و این جا آخرین نقطه فارس است و جز این ناحیه ای ندارد و همه راه مجموعاً هشتاد فرسخ است.

ابن بلخی، منازل شیراز به یزد را دو نُه منزل ذكر می كند و مسافت شیراز به یزد را پنجاه و چهار فرسنگ برمی شمارد. لسترنج در دو نقل جداگانه از جغرافیدانان ( فارسنامه، ص 232. )

قرون اولیه اسلامی به راه زمستانی و راه تابستانی اشاره می كند و می نویسد: راه زمستانی یا راه كاروانی كه از دشتها و جلگه ها می گذشت، راه شیراز به سمت شمال خاوری بود كه به اصطخر می رفت و از آن جا به ده بید می رسید و در این جا از دست راست راهی جدا می شد كه به ابرقوه و یزد می رفت، اما راه اصلی به طرف چپ پیچیده و از سرمق و قریه آباده می گذشت و سپس در یزد خواست به راه تابستانی می پیوست و از آن جا از قومشه گذشته به اصفهان می رسید. در منابع ( جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 319؛ ابن خردادبه، المسالك والممالك، ص 51؛ احسن التقاسیم، ص علیه السلام 45؛ نزهة القلوب، ص 201؛ كاب الخراج، ص علیه السلام - صلی الله علیه واله 19؛ اصطخری، مسالك الممالك، ص 3 - 132. )

ایران باستان از راه باستانی موسوم به راه شاهی كه از پاسارگاد به ابرقوه (ابركوه) و از آن جا به یزد و از طریق راه كویر به خراسان می رفت، سخن به میان آمده است. این راه دو مسیر تابستانی و زمستانی داشت، راه تابستانی از مایین به یزد خواست می رفت و مسیری كوتاهتر از راه زمستانی را به سمت شمال فارس طی می كرد و راه زمستانی از گردونه كولی كش و یزدخواست گذشته و از آن جا به قمشه (قومشه یا شهررضا) و از طریق آن به لنجان و اصفهان منتهی می شد.

( ایرانشهر، 3/2صلی الله علیه واله 14؛ اقلیم پارس، ص 2 - 1صلی الله علیه واله 3؛ جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 302 و 304. )